راوی چهارم
راوی چهارم

راوی چهارم

سرآغاز

مدت‌ها بود که قصد داشتم یه وبلاگ برای خودم بسازم و درباره کتابایی که میخونم، جاهایی که میرم و چیزایی که دوست دارم بنویسم. اما همیشه به دلایلی این کار رو به تعویق مینداختم. این روزا که به خاطر ویروس کرونا تو قرنطینه‌ام، شرایطی پیش اومده که بعضی از کارامو -علی رغم میل باطنیم- کنار گذاشتم و طبعا فرصتی پیش اومده که بعضی از کارایی که به تعویق افتاده بود -مثل ساختن وبلاگ شخصی- رو شروع کنم. این چند روز همش تو این فکر بودم که درباره کدوم یک از کتابایی که تازگیا خوندم بنویسم، آخر سر تصمیم گرفتم که اولین نوشته وبلاگم رو با شعری از حافظ شروع کنم. پس دیوان حافظ رو برداشتم، یک فاتحه خوندم و صفحه‌ای رو باز کردم:

سالها پیروی مذهب رندان کردم
تا به تدبیر خرد حرص به زندان کردم

من به سرمنزل عنقا نه به خود بردم راه
قطع این رابطه با مرغ سلیمان کردم

سایه ای بر دل ریشم فکن ای گنج روان
که من این خانه به سودای تو ویران کردم

توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون
می گزم لب که چرا گوش به نادان کردم

در خلاف آمد عادت بطلب کام که من
کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم

نقش مستوری و مستی نه به دست من و توست
آنچه سلطان ازل گفت بکن آن کردم

دارم از لطف ازل جنت فردوس طمع
گرچه دربانی میخانه فراوان کردم

این که پیرانه سرم صحبت یوسف بنواخت
اجر صبریست که در کلبه احزان کردم

صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ
هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم

گر به دیوان غزل صدرنشینم چه عجب
سال ها بندگی صاحب دیوان کردم