رمان گتسبی بزرگ نوشته فرانسیس اسکات فیتز جرالد نویسنده قرن بیستم آمریکایی است. این رمان یکی از رمانهای پرآوازه دنیاست که در فهرست ادبیات کلاسیک جهان و ۱۰۰ رمان برتر قرن بیستم قرار دارد.
در رمان گتسبی بزرگ مسائلی چون دوستی، وفاداری، دروغ، پولپرستی، خیانت، تنهایی و مرگ بر زمینه ای از یک ماجرای عاشقانه مطرح میشود.
کلیّت داستان
گتسبی جوانیست جذاب و بسیار ثروتمند. خانه باشکوهی در جزیرهای زیبا در آمریکا دارد و همواره مهمانیهای مفصّلی در این خانه برپا میکند. آوازه مهمانیهای باشکوه گتسبی تا جایی رسیده که بسیاری از افراد سرشناس و ثروتمند از سراسر آمریکا در این مهمانیها شرکت میکنند. اما با اینکه افراد زیادی با گتسبی در ارتباط هستند و به خانه او رفتوآمد دارند، تعداد بسیار کمی از آنها شناخت درستی دربارهاش دارند، و هویت گتسبی برای همگان در هالهای از ابهام قرار دارد.
زندگی و شخصیت رازآلود گتسبی باعث شکلگیری داستانها و شایعات بسیاری درباره او شده است. یکی از پربسامدترین شایعهها این است که گتسبی در گذشته یک نفر را کشته است؛ اتهامی که بعدها به شکل واقعی -و این بار نه در حد شایعه- به او نسبت داده میشود و سرنوشت او را رقم میزند.
گتسبی از میان همه اطرافیانش تنها یک دوست واقعی دارد: جوانی به اسم نیک که به تازگی در کنار خانه او اقامت کردهاست. نیک راوی داستان است و داستان با آشنایی او و گتسبی شکل میگیرد و ما با گذشته گتسبی و شخصیت واقعی او آشنا میشویم.
_________________________
نکات منفی داستان
یکی از مواردی که در این رمان برای من ناخوشایند بود نوع روایت داستان است. راوی داستان اول شخص است و مسلما اول شخص موضوعات را از زاویه دید خودش بیان میکند و فقط بخش محدودی از اطلاعات را میتواند به خواننده منتقل کند. از طرفی خواننده باید کمکم با گذشته مجهول شخصیت محوری رمان آشنا شود. اما از چه طریق؟ مسلما نه از طریق راوی اول شخص که خودش هم به تازگی با گتسبی آشنا شده و هیچ اطلاعی درباره گذشته او ندارد. به همین دلیل نویسنده مسئولیت این کار را بر عهده یکی دیگر از شخصیتهای رمان میگذارد که او هم خیلی خلاصه و کلّی نیک را از گذشته پرابهام گتسبی آگاه میکند. خواننده داستان زندگی گتسبی را از زبان نیک آنهم با بازگو کردنِ روایتِ آن شخصِ دیگر میشنود. این بازگو کردن سرسری و خلاصهوارِ سرگذشت گتسبی به نظر من یکی از ضعفهای بزرگ این رمان است که در جای دیگری هم تکرار میشود. در جایی که گتسبی از زبان خودش گذشته خود را برای نیک تعریف میکند. شاید اگر نویسنده آهسته آهسته و نه خلاصهوار و کلی، و نه فقط به صورت روایت، پرده از زندگی گذشته گتسبی برمیداشت، این رمان جذابیت بیشتری پیدا میکرد.
_________________________
نکات مثبت داستان
به نظر من بخشهای پایانی داستان از نکات مثبت این رمان به شمار میآید. اگر در روند داستان، ما با زندگی گذشته گتسبی، ماجرای عشق او و شخصیت واقعی او آشنا شدیم، اما در آخر داستان است که چهره واقعیِ شخصیتهای دیگر داستان برای ما آشکار میشود؛ و در اینجاست که بسیاری از مسائل مهم روابط انسانی، دوستیهای راستین و دروغین، بزرگمنشی و دنائت، رویارویی با مرگ و تنهایی انسان به زیبایی به تصویر کشیده میشود.
_________________________
پینوشت ۱: رمان گتسبی بزرگ در ایران بسیار پرطرفدار است و من تعریف آن را زیاد شنیده بودم؛ اما این رمان برای من چندان جذاب نبود. به نظرم داستان پرداخت خوبی نداشت. البته ترجمهای هم که خواندم ترجمه ضعیفی بود و همین ضعف ترجمه یکی از دلایلیست که من با این رمان ارتباط چندانی نگرفتم.
پینوشت ۲: در کل، موضوع رمان گتسبی بزرگ را دوست دارم. با وجود برخی نظرات منفیام درباره این رمان، باز هم کفه مثبت آن سنگینتر از کفه منفیاش است. و از نظر من، رمان گتسبی بزرگ ارزش خواندن را دارد؛ البته با ترجمه خوب و یا خواندن آن به زبان اصلی که بهترین حالت ممکن است.
درباره ترجمه: من این کتاب را با ترجمه مهدی افشار خواندم. همانطور که در بالا گفتم ترجمه ضعیف و نچسب بود، طوری که از خواندن آن لذت چندانی نبردم. کتاب پر است از توصیفات ادبی که با ترجمه ضعیف نابود شدهاست. در فیدیبو نظرات دیگران را هم درباره این ترجمه خواندم و اکثر قریب به اتفاق همنظر بودند با من. ترجمههای دیگری هم از این رمان وجود دارد که تعریف ترجمه کریم امامی را خیلی شنیدهام. البته در جاهایی هم دیدهام که بعضی افراد از ترجمه ایشان ناراضی بودند. اما درباره ترجمه کریم امامی نظرات مثبت بسیار بیشتر از نظرات منفی است.
مشخصات کتاب من: گتسبی بزرگ، ترجمه مهدی افشار، انتشارات مجید، سال ۱۳۹۲، (نسخه الکترونیکی).
لینک یادداشتهای مرتبط
موشها و آدمها. جان اشتاینبک