خرمگس رمانی به قلم خانم اتل لیلیان وُینیچ نویسنده ایرلندی قرن 19 و 20 میلادی هست. این رمان که معروفترین اثر خانم وُینیچ هست، پسزمینه سیاسی داره ولی درونمایه اصلی اون به چالش کشیدن کلیسا و بزرگان اون، و تقابل مذهب، قدرت و سیاست، با عواطف عمیق انسانه.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
کلیت داستان
داستان رمان خرمگس که در کشور ایتالیا و در زمان مبارزات استقلالطلبانهای که در سال 1831 در این کشور در جریان بود میگذره، ماجرای زندگی یک پسر جوان به اسم آرتوره که پدرش رو سالها پیش از دست داده و بعد از فوت مادرش هم در خانه پدری که برادر بزرگتر با همسرش در اونجا زندگی میکنن روی خوشی نمیبینه. آرتور در دانشگاه رشته فلسفه میخونه و ساعتهای آزادش رو در کلیسا و در کنار یک کشیش پیر به نام پدر مونتانلی میگذرونه و از تعلیمات مذهبی اون استفاده می کنه. از طرفی هم اون به یک گروه سیاسی به اسم ایتالیای جوان -که یکی از بزرگترین تشکیلات سیاسی در اون دوره بوده و هدفش آزادی ایتالیا از سلطه کشورهای بیگانه و برپایی حکومت جمهوری در این کشور بود- میپیونده. پدر مونتانلی که علاقه بیاندازهای به آرتور داره مخالف فعالیتهای سیاسی اونه و تلاش میکنه اونو از شرکت تو گروههای سیاسی منصرف کنه ولی موفق نمیشه. بعد از مدتی در طی فعالیتهای سیاسی گروه، آرتور دستگیر و زندانی میشه. آرتور از طرف مقامات زندان به اتهاماتی از قبیل لو دادن دوستان و همگروهیهاش متهم میشه و این خبر که تو روزنامهها هم چاپ شده بود، به گوش بقیه اعضای گروه میرسه. اون بعد از تحمل ماهها سلول انفرادی تو بدترین وضعیت ممکن، و تحمل انواع شکنجههای روحی و روانی از زندان آزاد میشه ولی به خاطر اتهاماتی که بهش زده بودن –مبنی بر لو دادن اعضای تشکیلات– از طرف دوستانش از جمله دختر مورد علاقهاش، جما که تو گروه سیاسی با همدیگه فعالیت میکردن طرد میشه. این اتفاقا و همچنین برملا شدن بعضی از اسرار زندگی خودش و اطرافیانش آرتور رو از لحاظ روانی به شدت به هم میریزه تا حدی که وادار میشه تصمیمات خطرناکی درباره زندگی خودش بگیره و ...
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
پینوشت: رمان خرمگس رمان نسبتا خوبی بود، خصوصا بخشهایی که آرتور و پدر مونتانلی با هم مواجه میشن، و صحنههای پایانی رمان که تلاطمات روحی پدر مونتانلی رو به خوبی به تصویر کشیده و خواننده رو حسابی تحت تاثیر قرار میده. در کل اگر بخوام به این رمان امتیاز بدم، نمره ۲،۷۵ از 5 رو میدم.
درباره ترجمه: رمان خرمگس بارها و بارها در سالهای مختلف و با ترجمههای مختلف در ایران چاپ شده، از جمله آقایان خسرو همایونپور از انتشارات امیرکبیر، حمید کمازان از انتشارات عارف، داریوش شاهین و خانم سوسن اردکانی از انتشارات نگارستان کتاب، مصطفی جمشیدی از انتشارات امیرکبیر و حمیدرضا بلوچ از انتشارات مجید. من این رمان رو با ترجمه آقای حمیدرضا بلوچ خوندم که به نظرم ترجمه خوبی بود. اما چون بقیه ترجمهها رو نخوندم نمیتونم مقایسهای بین ترجمههای مختلف این رمان داشته باشم.
شما هم می تونید در اینجا پاراگرافهایی از این رمان رو برای آشنایی با قلم نویسنده و ترجمه آقای حمیدرضا بلوچ بخونید:
اصل بد و غلط این است که هر کسی بتواند در عین حال که قدرت به بند کشاندن و یا اعطای آزادی را داشته باشد، بر دیگری حکومت کند. در اصل وجود چنین رابطهای میان یک فرد و همنوعانش غلط است.
- به نظر شما موقعی که قیام آغاز شود، چه حادثهای به وقوع خواهد پیوست؟ فکر میکنید در آن موقع ملت به قتل و غارت و تجاوز نخواهد پرداخت؟ جنگ، سرشار از خشونت و قتل و کشتار است.
- بله، ولی انقلاب و شورش چیز دیگری است. این واقعه در زندگی مردم مقطعی و موقت است و بهایی است که باید برای تحول و انقلاب بپردازیم. بیتردید رویدادهای هولناکی به وقوع خواهد پیوست؛ ولی رویدادی مقطعی و در زمانی محدود است. بدترین چیزی که در این خنجر زدنهای نامنظم وجود دارد، این است که به صورت یک عادت درمیآید. مردم آن را به عنوان یک حادثه روزمره میبینند و قتل و کشتار، به عنوان عملی عادی تلقی میشود و قبح و زشتی آن از بین میرود.
مشخصات کتاب من: خرمگس، اتل لیلیان وُینیچ، ترجمه حمیدرضا بلوچ. انتشارات مجید (نشر بهسخن)، چاپ سال 1393، (نسخه الکترونیک)
رمان گتسبی بزرگ نوشته فرانسیس اسکات فیتز جرالد نویسنده قرن بیستم آمریکایی است. این رمان یکی از رمانهای پرآوازه دنیاست که در فهرست ادبیات کلاسیک جهان و ۱۰۰ رمان برتر قرن بیستم قرار دارد.
در رمان گتسبی بزرگ مسائلی چون دوستی، وفاداری، دروغ، پولپرستی، خیانت، تنهایی و مرگ بر زمینه ای از یک ماجرای عاشقانه مطرح میشود.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
کلیّت داستان
گتسبی جوانیست جذاب و بسیار ثروتمند. خانه باشکوهی در جزیرهای زیبا در آمریکا دارد و همواره مهمانیهای مفصّلی در این خانه برپا میکند. آوازه مهمانیهای باشکوه گتسبی تا جایی رسیده که بسیاری از افراد سرشناس و ثروتمند از سراسر آمریکا در این مهمانیها شرکت میکنند. اما با اینکه افراد زیادی با گتسبی در ارتباط هستند و به خانه او رفتوآمد دارند، تعداد بسیار کمی از آنها شناخت درستی دربارهاش دارند، و هویت گتسبی برای همگان در هالهای از ابهام قرار دارد.
زندگی و شخصیت رازآلود گتسبی باعث شکلگیری داستانها و شایعات بسیاری درباره او شده است. یکی از پربسامدترین شایعهها این است که گتسبی در گذشته یک نفر را کشته است؛ اتهامی که بعدها به شکل واقعی -و این بار نه در حد شایعه- به او نسبت داده میشود و سرنوشت او را رقم میزند.
گتسبی از میان همه اطرافیانش تنها یک دوست واقعی دارد: جوانی به اسم نیک که به تازگی در کنار خانه او اقامت کردهاست. نیک راوی داستان است و داستان با آشنایی او و گتسبی شکل میگیرد و ما با گذشته گتسبی و شخصیت واقعی او آشنا میشویم.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
نکات منفی داستان
یکی از مواردی که در این رمان برای من ناخوشایند بود نوع روایت داستان است. راوی داستان اول شخص است و مسلما اول شخص موضوعات را از زاویه دید خودش بیان میکند و فقط بخش محدودی از اطلاعات را میتواند به خواننده منتقل کند. از طرفی خواننده باید کمکم با گذشته مجهول شخصیت محوری رمان آشنا شود. اما از چه طریق؟ مسلما نه از طریق راوی اول شخص که خودش هم به تازگی با گتسبی آشنا شده و هیچ اطلاعی درباره گذشته او ندارد. به همین دلیل نویسنده مسئولیت این کار را بر عهده یکی دیگر از شخصیتهای رمان میگذارد که او هم خیلی خلاصه و کلّی نیک را از گذشته پرابهام گتسبی آگاه میکند. خواننده داستان زندگی گتسبی را از زبان نیک آنهم با بازگو کردنِ روایتِ آن شخصِ دیگر میشنود. این بازگو کردن سرسری و خلاصهوارِ سرگذشت گتسبی به نظر من یکی از ضعفهای بزرگ این رمان است که در جای دیگری هم تکرار میشود. در جایی که گتسبی از زبان خودش گذشته خود را برای نیک تعریف میکند. شاید اگر نویسنده آهسته آهسته و نه خلاصهوار و کلی، و نه فقط به صورت روایت، پرده از زندگی گذشته گتسبی برمیداشت، این رمان جذابیت بیشتری پیدا میکرد.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
نکات مثبت داستان
به نظر من بخشهای پایانی داستان از نکات مثبت این رمان به شمار میآید. اگر در روند داستان، ما با زندگی گذشته گتسبی، ماجرای عشق او و شخصیت واقعی او آشنا شدیم، اما در آخر داستان است که چهره واقعیِ شخصیتهای دیگر داستان برای ما آشکار میشود؛ و در اینجاست که بسیاری از مسائل مهم روابط انسانی، دوستیهای راستین و دروغین، بزرگمنشی و دنائت، رویارویی با مرگ و تنهایی انسان به زیبایی به تصویر کشیده میشود.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
پینوشت ۱: رمان گتسبی بزرگ در ایران بسیار پرطرفدار است و من تعریف آن را زیاد شنیده بودم؛ اما این رمان برای من چندان جذاب نبود. به نظرم داستان پرداخت خوبی نداشت. البته ترجمهای هم که خواندم ترجمه ضعیفی بود و همین ضعف ترجمه یکی از دلایلیست که من با این رمان ارتباط چندانی نگرفتم.
پینوشت ۲: در کل، موضوع رمان گتسبی بزرگ را دوست دارم. با وجود برخی نظرات منفیام درباره این رمان، باز هم کفه مثبت آن سنگینتر از کفه منفیاش است. و از نظر من، رمان گتسبی بزرگ ارزش خواندن را دارد؛ البته با ترجمه خوب و یا خواندن آن به زبان اصلی که بهترین حالت ممکن است.
درباره ترجمه: من این کتاب را با ترجمه مهدی افشار خواندم. همانطور که در بالا گفتم ترجمه ضعیف و نچسب بود، طوری که از خواندن آن لذت چندانی نبردم. کتاب پر است از توصیفات ادبی که با ترجمه ضعیف نابود شدهاست. در فیدیبو نظرات دیگران را هم درباره این ترجمه خواندم و اکثر قریب به اتفاق همنظر بودند با من. ترجمههای دیگری هم از این رمان وجود دارد که تعریف ترجمه کریم امامی را خیلی شنیدهام. البته در جاهایی هم دیدهام که بعضی افراد از ترجمه ایشان ناراضی بودند. اما درباره ترجمه کریم امامی نظرات مثبت بسیار بیشتر از نظرات منفی است.
مشخصات کتاب من: گتسبی بزرگ، ترجمه مهدی افشار، انتشارات مجید، سال ۱۳۹۲، (نسخه الکترونیکی).
لینک یادداشتهای مرتبط
موشها و آدمها. جان اشتاینبک