یادداشتهای یک دیوانه مجموعه داستان کوتاهیست به قلم نیکلای گوگول نویسنده قرن ۱۹ روسی. این کتاب که با ترجمه خشایار دیهیمی و در نشر نی چاپ شده است شامل هشت داستان کوتاه به نامهای یادداشتهای یک دیوانه، کالسکه، بلوار نیفسکی، ماجرای نزاع ایوان ایوانوویچ و ایوان نیکیفوروویچ، دماغ، مالکین قدیمی، ایوان فئودوروویچ اشپونکا و خالهاش، و شنل –شاهکار معروف گوگول– میباشد.
سادگی بیان و طنز هوشمندانه از مهمترین ویژگیهای قلم گوگول است. در خطبهخط نوشتههای او بازتاب روح انسانی و شریف او را میتوان دید. در آثار گوگول درک عمیق او از زندگی مردم طبقه تهیدست در جامعه طبقهبندی شده روسیه قرن ۱۹، مخالفت او با ریا و دورنگی و خودنمایی و جلوهفروشی طبقه اشراف و ستایش او از زندگی ساده و بیآلایش مردم روستایی نمایان است.
سیاحتنامه ابراهیمبیگ کتابی است در قالب رمان به قلم زینالعابدین مراغهای که با نگاهی انتقادی به اوضاع نابسامان کشور و با بیانی شفاف و گویا، و طرح داستانی واقعبینانه و در عین حال آمیخته به طنز، در آستانه جنبش مشروطه ایران نگاشته شد.
زینالعابدین مراغهای جلد اول این کتاب سه جلدی را با عنوان "سیاحتنامه ابراهیمبیگ یا بلای تعصب او" در زمان حکومت ناصرالدین شاه قاجار نوشت و در سال 1321 ه.ق (1279 ه.ش) _چند سالی پس از کشته شدن ناصرالدین شاه_ در استانبول و بدون ذکر نام خود منتشر کرد. این جلد که به طور مخفیانه به ایران رسید و با استقبال زیاد خوانندگان مواجه شد، سفرنامه یک تاجر جوان ایرانی وطنپرست به نام ابراهیمبیگ است که در مصر بزرگ شده و در سفری که به وصیت پدرش به ایران میکند با نابسامانیهای فراوانی مواجه میشود و دیدهها و شنیدههای خود را در این سفرنامه بازگو میکند.
سفر به انتهای شب شاهکاری است به قلم لویی-فردینان سلین نویسنده قرن بیستم فرانسوی. سلین در این رمان خود، توصیفات و تحلیلهای بینظیری از موقعیتهایی که راوی در آن قرار میگیرد ارائه میدهد. او درک عمیقی از مسائل دنیای پیرامون خود و موقعیت انسان در جهان مدرن دارد و به همان میزان، با قدرتِ توصیف و تحلیل فوقالعادهای، درک و دریافت خود را به مخاطب منتقل میکند.
نثر رمان سفر به انتهای شب به شدت واقعبینانه است؛ به این معنی که راوی، لایههایی از واقعیات زندگی و روح و روان خود و دیگر انسانها را بیان میکند که عموما کسی یا قادر به دیدن آن لایهها نیست و یا تمایلی به آشکار کردن آن ندارد. سلین، فراخور این واقعبینی و نگاه کالبدشکافانهای که به جهان درون و بیرون خود دارد، نثری تلخ، روراست و آمیخته به طنزی خودویژه به وجود آورده که آن را با واژهها و الفاظ رکیک و اصطلاحات عامیانه بیان میکند؛ و بدینگونه سبکی ویژه در رماننویسی ایجاد میکند؛ سبکی که با نگاهی تیزبینانه به مسائل، و بیان شفاف، بیپرده و بیتعارف آنها، نقاب از چهره پلید دنیایی که در آن زندگی میکند برمیدارد. این سبک بعدها به رئالیسم کثیف معروف شد؛ گرچه این عنوانی بود که گروهی از منتقدان آمریکایی در سال 1983 –یعنی سالها پس از انتشار سفر به انتهای شب- به برخی رمانهای آمریکایی اطلاق کردند که به بیان جنبههای روزمره و تلخ زندگی معاصر میپردازد؛ سبکی که چارلز بوکوفسکی از شناختهشدهترین نویسندگان آن میباشد.
زن در ریگ روان ماجرای یک معلم جوان و حشرهشناس آماتور به نام نیکی جومپی (شخصیت مرد داستان) است که برای فرار از یکنواختی زندگی، مرخصی چند روزهای از محل کارش میگیرد تا راهی سفری تفننی به تپههای شنی نزدیک دریا شود. معلم جوان به دو چیز علاقه بسیاری دارد: حشرات و شنها. او در این سفر در پی کشف گونهای جدید از سوسک شنزار است؛ با این هدف که نامش به عنوان کاشف حشره در کنار نام علمی حشره ثبت شود و از این طریق در میان حشرهشناسان ماندگار شود.
شبانه مرد گاریچی
به خانه میکشد خود را
اگر که مادیان خسته
اگر طناب هم پاره
درون مرد همواره
کشیده میشود باری
"حسین صفا"
_________________________
داستان اندوه روایتگر نیاز پیرمردی داغدار است به یک گوش شنوا تا از غم و اندوهش با او بگوید. پیرمرد پسرش را از دست داده و حالا زمان سوگواری است. اما فقر و بیکسی فرصت این سوگواری را از او گرفته است. پیرمرد درشکهچی برای کار به شهر آمده و کس و کارش در روستا هستند. او در این شهر غریب است. در شهر همه به کار و زندگی خود مشغولاند. همه در حال گذرند و کسی وقت ایستادن و حوصله شنیدن حرف دل دیگران را ندارد.
داستان اندوه بسیار ساده است. چخوف خیلی ساده و صریح و بدون هیچ پیچیدگی و حاشیهای حرف خود را زدهاست: اندوه خویش را به که گویم؟
خواندن مقالهای درباره کتاب خواندن میتواند سودمند و لذتبخش باشد، اما وقتی این مقاله به قلم نویسندهای چون ویرجینیا وولف نوشته شده باشد، چیزی ورای سودمندی و لذتبخشی در آن خواهد بود که جز با خواندنِ آن، درک و دریافت نمیشود.
وولف حتی در این متن غیر داستانی خود، ادبیات عظیمی را خلق میکند؛ او در این مقاله چند صفحهای، ما را به سفری در جهان ادبیات میبرد؛ سفری که گرچه کوتاه است، اما پس از بازگشت از آن، بدون شک تغییری آشکار در نگاه و بینش ما نسبت به ادبیات ایجاد خواهد شد.
خط به خط این نوشته حرفی برای گفتن دارد و موضوعی برای اندیشیدن. میتوان بارها و بارها آن را خواند و از این مقاله کوتاه که مانند یک ترجیعبندِ زیباست، لذت برد و چیزها آموخت.
داستان کوتاه دندیل که یکی از چالشبرانگیزترین آثار غلامحسین ساعدی، نویسنده معاصر کشورمان است، داستان فقر، بدبختی و سیاهروزی مردمیست که در محلهای حاشیهای و بدنام به نام دندیل زندگی میکنند. اهالی محل غرق در فقر و بیماری و اعتیاد و فساداند. تجارت تن شغل بیشتر مردان و زنان این محل است. اما این بازار هم در این ویرانکده هیچ رونقی ندارد. تا اینکه دخترکی نوجوان و بسیار زیبا برای خودفروشی به این محل پا میگذارد. کاسبکاران دندیل که تا کنون دختری به این زیبایی در محلهشان ندیده بودند به صرافت پیدا کردن یک مشتری اعیان و ثروتمند برای او میافتند تا هم خودشان به نانونوایی برسند و هم محله فقیرشان رونقی بیابد. اما نادانی و جهلی که گریبان آنها را گرفته زمینهساز تباهی هرچه بیشترشان میشود.
رمان گتسبی بزرگ نوشته فرانسیس اسکات فیتز جرالد نویسنده قرن بیستم آمریکایی است. این رمان یکی از رمانهای پرآوازه دنیاست که در فهرست ادبیات کلاسیک جهان و ۱۰۰ رمان برتر قرن بیستم قرار دارد.
در رمان گتسبی بزرگ مسائلی چون دوستی، وفاداری، دروغ، پولپرستی، خیانت، تنهایی و مرگ بر زمینه ای از یک ماجرای عاشقانه مطرح میشود.
همه ما همیشه توصیههایی اخلاقی درباره سبک و سطح زندگی افراد شنیدهایم، جملههایی مثل: "ظاهر زندگی افراد را با باطن زندگی خود مقایسه نکنید" یا "پول خوشبختی نمیاره" و ... توصیههایی که به ما یادآوری میکنن رفاه مادی، همه اون چیزی نیست که ما باید دنبالش باشیم. اما جدا از همه این حرفها و جملههای کلیشهای باید بپذیریم که هیچ چیز تو این دنیا کامل نیست. و برای رسیدن به خواستههامون باید هزینههایی هم بپردازیم. ممکنه خیلی چیزارو بدست بیاریم ولی در قبالش کلی چیزای دیگه رو از دست بدیم. گاهی به دست آوردههامون ارزش از دست دادههامون و هزینههایی که کردیم رو دارند ولی گاهی وقتها هم متوجه میشیم که شاید به خیلی از خواستههامون رسیدهباشیم اما در قبالش خیلی چیزای مهم رو هم از دست دادیم... مثلا خودمون رو.
"اگر به جسمی هیچ نیرویی وارد نشود و آن جسم در حالت سکون باشد تا ابد ساکن میماند، و اگر در حال حرکت باشد تا ابد با همان سرعت و در همان جهت به حرکت خود ادامه میدهد."
این قانون اول نیوتن است که به قانون لَختی یا اینرسی معروف است. البته نیوتن این قانون را در مورد اجسام به کار بردهاست. اما انسانها هم به نوعی مانند اجسام تابع این قانون هستند: روزمرگیها و عادتهای ما شاید مصداق همان حرکت ثابت در اجسام باشد و بیعملی و انفعال ما مصداق همان سکون در اجسام. گاهی در زندگی ما اتفاقاتی میافتد که مثل همان نیروی وارد شده بر جسم در قانون نیوتن، این حرکت یا سکون ما را بر هم میزند. اتفاقاتی مثبت یا منفی. اتفاقاتی که گاه به ظاهر پیشپاافتاده به نظر میرسند و گاه غیر معمول. دیدن کسی، رفتن به جایی، از دست دادن شخصی یا چیزی، تغییر موقعیت، گذر عمر، همگی اتفاقاتی هستند که میتوانند حالت ثابت ما را برهم بزنند. اما انسان جاندار با جسمی جامد و بیجان تفاوتهایی اساسی دارد و آن داشتن احساس، تفکر و زندهبودن است. سوال اینجاست که ما انسانها در مقابل نیرویی که مثل یک شوک بر ما و انفعال و روزمرگی ما وارد میشود چه واکنشی نشان میدهیم؟ این نیرو ممکن است ما را به ایستادن، فکر کردن و بازنگری وادارد. شاید هم تحت تاثیر این شوک دچار افسردگی شویم، شاید از پا بیفتیم، شاید خشمگین شویم، شاید بتوانیم خود را با شرایط تازه تطبیق دهیم و بتوانیم تغییری ایجاد کنیم، شاید هم به خاطر ترس از روبهرو شدن با واقعیت خود را فریب دهیم و وضعیت پیشآمده را نادیده بگیریم.
ادامه مطلب ...